کوزت میلان

کار جنون ما به تماشا کشیده است

کوزت میلان

کار جنون ما به تماشا کشیده است

هیچوقت خوشم نمیاد خودم رو به افرادی که جایگاه بالایی دارند بچسبونم و باهاشون صمیمی بشم، خداکنه امروز وقتی رفتم بالا خم شدم از کارفرما پرسیدم آیا با من کاری داشتین، فکر نکنه که از خدام بوده که باهام صحبت خصوصی داشته باشن.

چقدر دلم برای خودم سوخت وقتی پنج تا بطری یه لیتری نوشابه رو از بیست تا پله آوردم بالا دیدم کارفرما بالای پله هاست و بهم میگه چرا اینکارا رو میکنید خب پاکت ببرید. دلم برای خودم سوخت ولی شاید همین من قربانی بشم تا دیگه تو روزهای شلوغ بهمون نگه " حالا پولتون حلال شده "

آخر مرد ما وقتی داریم مثل اسب حمالی میکنیم، تو دیگه مثل ناخن شکسته رو گوشت انگشت نباش...

ولی کار بامزه ای کردیم که اوسکل وار امید دارم روی این مرد اثر مثبت بذاره، با ثمین تصمیم گرفتیم روی یه کاغذ دو وجبی از فاکتور بنویسیم: " مهربانی از خشم خیلی قوی تره" و جا واسه کامنت ها هم بذاریم، ولی باز هم این مرد نوشت: " بعضی ها جنبه ی مهربانی ندارند " آخر مرد قدرت مهربانی رو دقیقا اینجور جاها باید ببینی دیگه...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی