کوزت میلان

کار جنون ما به تماشا کشیده است

کوزت میلان

کار جنون ما به تماشا کشیده است

نوزده دی

سه شنبه, ۱۹ دی ۱۳۹۶، ۰۷:۴۰ ب.ظ

به تقلید از ضرب المثل هیچجا خونه ی خود آدم نمیشه، موازی با خطوط استوایی در مساحت ذوزنقه ای حجره تنهایی خویش پهن شده و مشغول جلوه مالی در تنها آثار بجا مانده از نخستین کنگره بزرگداشت شهدای روحانی بودیم.

موزهای نصفه و سیب های سیاه شده و آب معدنی های سرخالی و نوشابه های خارجی، نور مبایل ژاپنی وسط سخنرانی استادو دوربین کره ای که سپردند به مَنَش از دست اخلاق بَدَش، همه، بصیرت وارانه جمله ی امام خمینی را تکرار میکنند... من این فاجعه ی بزرگ را به کی تسلیت بگویم

سال 56 بود که شاه مردم را در خیابان به خاک و خون کشید، اینک ما خودمان، خودمان را میکشیم و دور هم جمع میشویم که فکر کنیم این فاجعه بزرگ را به کی تسلیت بگوییم

وقتی مسلمانی، با شعار اندیشه اسلامی هم منفعلانه عمل میکند؟ من این فاجعه را به کی تسلیت بگویم؟

عالی جنابان یک دست قانون و دو دست برائت و سه دست راهکار دادند که یکی درمیان قد و قواره اش در ابعاد لیست برنامه های بلند مدت ما نمیگنجد؛ و فعل و فاعلش با ساختار فیزیکی ما نمیسازد؛ اما منطقن سالروز قیام خونین مردم قم نباید با سخنرانی و شیرینی و شام گرامی داشته میشد... باید قیام میشد!

کفش های خونین بجا مانده در کف چهار راه شهدای قم، ریخته را جفت کرده، عمامه ها را پیچیده به سر عالمی گذاشت برای ترویج و تبلیغ و بقای تفکرِ محرکِ راه شهدای قیام نوزده دی

تفکرِ محرک با جنگ طلبی فرق میکند!

پیش دستی های خالی شده نشانگر انرژی مبسوط به تحقق شعار "گوش به فرمان توام خامنه ای" باشد، پیش دستی های خالی نشده هم از صبر و بصیرت سربازانشان صحبت بمیان می آورند... که هنوز وقتش نشده، هنوز خامنه ای فرمان نداده.

فتنه های خائنان و شهادت نواب صفوی و فدائیان اسلام و امیرکبیر و روز غزه و وفات رفسنجانی و مهمتر از همه میلاد مسیح را جمع بندی کنیم، دی، ماه قیام است! و ما به دی ماه پر از حادثه عادت داریم.

پس وقتی رهبری در نوزدهم دی ماه ها در دیدار مردم قم از تحریم و محاصره اقتصادی صحبت به میان می آورد، از قیامی مهمی میگوید که باید امتداد بیابد.

تمام مدت سرش خم بود به سمت لپ تاب و منم به احترام تنها استولک فاعل در باقی ماندن اثری از کنگره ایستاده بودم. هرچند مخالف آثار کنگره محدود به عکس ها، بود

این ها را قبل از معرفی باعث و بانی مشکلات اقتصادیو آشوبگری های اخیر و لایق بسیار فحش های فارسی و ترکی و عربی، بزبان آوردم.

درهمان حالت که کج به سمت استاد نشسته بود یکباره برگشت، همه تفاسیر مادی و حقوقی میگفتند اخراجم قطعی است.

در مقیدترین حالت در رعایت ادب، سکوت کرد؛ آرامش قبل از طوفان!

موشک نقطه زنش در قالب جملات عرفانی و فلسفی، را روی نقطه اعصاب صبور و شخصیت فریسی من تنظیم کرد و پرتاب

تمام لحظات ویرانی ام به نقطه سیاه روی سفیدی چشم چپش نگاه میکردم که نه او تلاشی برای پنهان کردنش داشت نه من ترسی از بازی کردن با دم شیر!

میان فریاد و سکوت، پندارم از یک چشم بودنش، پوزخند را برگزید. از توی یک چشم سالمش جهان هولناکی نمایان بود که دیگر حتا ضرورت تزویر و بزک ظلم به منظور ارتکابش از میان رفته، نه ظالم نقاب میخاهد نه فساد پرده و پوشش.

در تمام ساعات اداری، قرآن، رساله، عروة الوثقا، جواهر الکلام، اللمعة الدمشقیه را مخالف با لاک زیر دستکش و مش زیر مقنعه ی من میدانست کم مانده بود روح شیخ یزدی را سره من احضار کند. راضی بودم فحش را جایگزین ادب کند تا اینکه از مقدسات استفاده ابزاری برای تخریب فریسی از فریسیان کند و همه طرفداران حاج آقا و دکتر را مثل من بداند. اما او میدانست من پای فحش هایش را در فضای مجازی بپای طرفداران حزبش باز میکنم. 

زن یک چشمی که با ادعای حمایت 23 ملیون، در سیومین سالگرد قیام مردم قم، با اطمینان توهین و افترا به رهبر انقلاب میبندد، من این فاجعه بزرگ را به کی تسلیت بگویم؟

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۱۰/۱۹

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی